کتاب حجاب و عفاف به فلسفه حجاب و
عفاف، خرده گیری های مخالفان به حجاب و عفاف، فلسفه و راز حجاب زن در نماز، چگونگی
حجاب و عفاف و همچنین علل و عوامل گرایش به بد حجابی پرداخته است.
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و
به ویژه جوامع اسلامی مطرح است. حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم
است، اگر چه این جوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است، ولی در نشئه
مادی و طبیعی ظهور دارد، عفاف نیز نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می
دارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هر
گونه خطا و گناه، عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است. به تعبیری لطیف تر، حجاب میوه عفاف است و عفاف
ریشه حجاب.
در عناوین این کتاب می خوانید: «فلسفه حجاب و عفاف»،
«خرده گیری های مخالفان به حجاب و عفاف»، «فلسفه
و راز حجاب زن در نماز»، «چگونگی حجاب و عفاف» و «علل
و عوامل گرایش به بد حجابی».
در بخشی از کتاب آمده است: «متأسفانه باید اعتراف کرد که سینما و بخش مهمی
از مطبوعات کشور، امروزه نه تنها حجاب و حریم را افزایش نمی دهند بلکه به نام
آزادی و دفاع از حقوق زنان به شکستن حریم های عفاف و ترویج ابتذال جنسی می پردازند. بسیاری از شخصیت های مثبت و اصلی فیلم های
سینمایی کشور چهره های بد حجاب و نامناسب اند و با توجه به جمعیت کثیر بینندگان
فیلم های سینمایی، این فیلم ها آثار بسیار ویران گری در ترویج بد حجابی خواهد داشت.
رادیو و به خصوص تلویزیون نیز هر چند حاوی
برنامه هایی هستند که گاه به ترویج و تقویت حجاب و حفظ حریم های شرعی می پردازند،
اما فضای عمومی برنامه ها در این مسیر نبوده و بلکه می توان گفت در راستای تضعیف
حجاب و عفاف عمل می کنند. به عنوان مثال در بسیاری از برنامه های
رادیویی، زنان و مردان و به ویژه جوانان با خنده ها و شوخی های فراوان، این گونه
روابط را میان دختران و پسران نامحرم عادی می سازند. در بسیاری از برنامه های رادیویی و تلویزیونی
با آن که به راحتی امکان استفاده از افراد هم جنس وجود دارد، زنان و مردان جوان در
کنار یکدیگر قرار می گیرند.
فیلم ها و سریال ها که خود داستانی دیگر دارد. متأسفانه حجم وسیع فیلم های خارجی و نمایش چهره
های بدون حجاب و گاه پر از آرایش زنان و نمایش اندام های عریان مردان، تأثیر
نامناسب خود را بر فرهنگ عمومی جامعه گذاشته است. فیلم ها و سریال های ایرانی نیز برخی خود، مروج
بد حجابی اند و برخی نیز چهره نامناسبی از افراد با حجاب به نمایش می گذارند.»
کتاب حجاب و عفاف به قلم فاطمه عزلتی مقدم در
سال1390 با شمارگان 1200 نسخه در 80 صفحه با قیمت 1200 تومان به همت مؤسسه بوستان کتاب منتشر شده است.
منبع:
یکی از شرایط صحت نماز بانوان رعایت پوشش و حجاب مناسب است. خدایی که به همه چیز انسان حتی نیات و درون او بینا و آگاه است، چه نیازی است که زن در برابر او کاملاً پوشیده و محجبه باشد؟آیا میتوان کفت خداوند به زنان نامحرم است اما بیگانگان و مردان جامعه به آنان محرمند، این سوالی است که تاکنون بیپاسخ مانده و هنوز بانوان مسلمانی که مدهای بدحجابی و خودنمایی را نشانه رشد و شخصیت خود میپندارند، نتوانستهاند یک جواب منطقی و به دور از خودفریبی برای آن بیابند که بتوانند کیفیت پوشش و نمایش خود را با آن توجیه و تصحیح نمایند!از مقدمهای که بیان شد روشن میشود که پوشش و حجاب عفیفانة زن در نماز نیز فلسفه و راز حکیمانه و حیایت و سرنوشتساز ادارد، که با اندکی تامل روشن میشود. همانگونه که هر عبادتی از جمله نماز، تعلیم و تمرین است برای انسان که در همه حال به یاد خداوند سبحان و بازگشت به سوی او در آخرت و تزکیه و تربیت خود برای یک زندگی ابدی باشد، حجاب زن درنماز نیز آموزش، تمرین و تذکر پوشش عفیفانة اوست که در غیرنماز هم باید همان پوشش در حال نماز باشد، یعنی همان پوشش مناسب و مقدار حجاب او درنماز، باید درغیرنماز در برابر نامحرم هم رعایت شود، زیرا نماز آموزشگاه مهمترین معارف و نیازهای حیاتی انسان و پرورشگاه ایمان و تقوا و اخلاق انسانی و الهی از جمله عفاف و حجاب است، لذا نماز مظهور حقیقت و سیمای ملکوتی دین اسلام میباشد. نماز مرآت و آیینه دین الهی است. خداوند حکیم تمام معارف و قوانین مهم و ریشهای و مسائلی که حیات معنوی و اخلاقی و سعادت دنیوی و اخروی انسان و جامعه را تامین میکند، به طور اجمال و کلی در تماز مقرر فرموده است.بنابراین حکمت و سر این که لباس نازک و بدننما یا پوشیده نبودن بعضی از اندام زن حتی یک تارموی او در نماز، در صورتی که آگاهانه و عمدی باشد، حرام و باطلکننده نماز است، این است که بیبندوباری و بدحجابی و نپوشاندن بعضی از اندام یا مو از سوی زن دراجتماع و مجالس نامحرمان همچون زمان جاهلیت، حرام میباشد که به تدریح مهر باطل به زن میزند و اساساً از آن جا که نماز شناسنامة دین و مظهر اسلام است، لذا همانگونه که نمازی که حجاب صحیح در آن رعایت نشود، مورد قبول خداوندمتعال نخواهد بود، زنانی که حجاب صحیح اسلامی را در جامعه رعایت نمیکنند، نیز دینشان مورد قبول و رضایت الهی نخواهند بود.نتیجه این که لزوم پوشش و حجاب کامل زن در نماز بیانگر حقانیت حجاب عفیفانه و وجوب رعایت آن در برابر نامحرمان میباشد. بنابراین واقعیت حجاب عفیفانة زن شعار حقطلبی و حقیقتخواهی است همچنان که فریادی است علیه جاهلیت و خودآرایی و خودنمایی جاهلی. لذا بانوان مسلمانی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند، یا باید قائل شوند که حجاب در نماز واجب نیست و بدون آن نماز بخوانند و یا خداوند سبحان را نامحرم و مردان را محرم خود بدانند! پاسخ آنان در این باره بستگی به میزان معرفت و دیانت و حقیقتجویی آنها دارد؛ اگر واقعاً طالب حقیقت باشند، با روشن شدن حقانیت حجاب، باید توبة نصوح کرده و گوهر خود را در صدف ارزشمند حجاب و عفاف حفظ نمایند، در غیراینصورت نمازشان مقبول درگاه خداوند نخواهد بود، چون نشانه قبولی نماز در فرهنگ وحی آن است که انسان را از گناهان و رذیلتها باز دارد.در روایتی نبیگرامی اسلام(ص) میفرمایند:من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم یزد من الله الا بعداً؛ کسی که نمازش او را از زشتیها و گناهان باز ندارد، بهرهای از نماز- جز دوری از خداوند نبرده است.البته چنین نمازی از جهت فقهی در صورت وجود شرایط، صحیح است و تکلیف را از انسان ساقط میکند، اما نمازی نیست که او را به خداوند سبحان نزدیک کندو از سایر برکاتش نیز بهرهمند گردد؛ همانگونه که معیار سنجش قبولی و عدم قبولی اعمال دیگر انسان نیز پذیرفته شدن نماز یا عدم پذیرش آن است؛ امام باقر(ع) فرمودند:ان اول مایحاسب به العبد الصلاه فان قبلت قبل ماسواها؛ اول چیزی که در قیامت از انسان حسابرسی میشود، نماز است پس اگر قبول شود بقیة اعمال نیک هم مقبول خواهد شد.چرا که اهتمام به نماز با آن ویژگیهایش نشانة اهتمام به سایر اعمال که از جهت عظمت و فضیلت در رتبةبعد از نماز قرار گرفتهاند میباشد. ضمن این که نماز و تکرار آن در شبانه روز، روح اخلاص که پایه قبولی عمل است- را در انسان زنده میکند و همین امر موجب میشود که سایر اعمال با خلوص و قصد و تقرب انجام شود.بنابراین اگر زنان مسلمان، نماز را با توجه به اسرارش، به ویژه سر حجاب در آن، به پا میداشتند شاهد عفتورزی بیشتر و رعایت حجاب اسلامی از سوی آنان بودمی و آنها هرگز به خود اجازه نمیدادند آن رفتارهای ذلیلانه را مرتکب شوند
منبع:
«فَإِذَا
قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ » اي رسول
ما چون خواهي تلاوت قرآن كني از شر شيطان مطرود به خدا پناه ببر. ﴿سوره نحل- آيه
98﴾
يكي از مواردي كه مكمل رازهاي نماز است و به آن توصيه فراوان شده و مستحب موكد است
بحث استعاذه است.استعاذه به معني پناه بردن و در مقام متكلم وحده یعنی پناه ميبرم.
اعوذ با... من الشيطان الرجيم : پناه بردن به خداوند متعال از شر شيطان رانده شده.ريشه لغتي اعوذ از عوذه و عياذ است. عياذ در عربي يك پرندهاي است كه از ترس صيادها به بالاترين نقطه و بلندي مثل قله کوه پناه ميبرد
و اعوذ هم از اينجا گرفته شده ، یعنی از شر صيادي كه در كمين است بايد پناه ببري، و در اينجا ما تشبيه شده ایم به مرغي كه ملعوني به نام شيطان دنبال ماست ،شيطاني كه قسم خورده و دشمن زخمي و كينهاي است و مهمترين كسي را كه باعث رانده شدن خودش ميداند آدم و انسان است، آدمي كه وسیله امتحان او شد و اين كينه را در دل شيطان كاشت و او قسم خورد كه خداوندا به من مهلت بده تا در کمینگاه بشر قرار بگیرم! پس شيطان ابزار امتحان انسان توسط خداوند است و در اينكار شيطان خودش پيش قدم شده است. وخ داوند هم این پیشنهاد را پذیرفت.
شيطان لشكرياني دارد و امثال خشم و غضب از لشكريان شيطان است.مهمترين عامل و لشكر شيطان خشم و غضب است. وقتي غضب و خشم بيايد شيطان زودتر از همه در آنجا آماده است.
ما شبيه پرندهاي هستیم كه هميشه صيادي در كمين ما است و در شرايط غضب، در خلوت با نامحرم و... صيادي به نام شيطان در كمين ما ميباشد، پناه ببريم به كجا؟
اعوذ بالله ... ، به الله پناه ميبرم ،به آن اسم جامع خداوند و به اسم اعظم ،و همه خوبيها که دنبالش هستیم در آن نهفته است.
از شر شيطان بايد از خداوند متعال كمك بگيريم و درخواست اعاذه كنيم. اعاذه به معناي بازداشت ميباشد.
بازداشت دو نوع است، موقت و دائم. بازداشت دائمی شیطال خلاف حکمت خداوند است اما در جهت محافظت از شر شيطان پناه ميبريم به خداوند متعال و درخواست بازداشت موقت شیطان مينمائيم. واین لطف خودش در قران با ما یاد داده" فاستعذه بالله"
بنابراين الله قله کوه ومکان امن است. پناه ميبريم به خداوند متعال و احساس امنيت ميكنيم. وقتي قرآن ميخوانيم وقتي نماز ميخوانيم، در اين جا شيطان با انسان کار دارد ، چون شما عامل هدایت را پیدا کرده اید.
بنابر این فلسفه استعاذه آن است که خداوندا ما را از افسونها، از مكرها و از دامگاه شيطان برهان، و به بالاترين نقطهاي كه احساس ميكنيم و اوج است پناه ميبريم و چون آنجا امنترين جاهاست احساس آرامش می کنیم.
وقتي تكبيرهالاحرام گفته ميشود، محرم ميشويد در حرم خود خداوند متعال و اين بالاتر از احرام در خانه خداوند يعني«كعبه» است و گفته ميشود وقتي در حرم خداوند وارد ميشويد بگوئيد اعوذ با... من الشيطان الرجيم.
یکی از اعمال بعد از احرام در خانه خداوندرمي جمرات است جايي كه به شيطان سنگ زده ميشود. در تكبيرهالاحرام وارد حرم ميشويد و با استعاذه به شيطان سنگ ميزنيد.
منبع: